یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب



برای خواندن این مطلب ابتدا مرقومه شماره

۱۲۷ را مطالعه نمایید.


 عارض شوم که سرمشق مذکور، بخشی از آیه سی‌ام سوره مبارکه شوری» است که در دعای عهد» هم تکرار شده است. اله العالمین در این آیه می‌فرمایند:


وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ ۳۰»
و آنچه از مصیبت به شما رسد به خاطر کارهای بد خودتان است. البته خداوند از سر خیلی از تقصیرهایتان می‌گذرد.

دیدید آدم می‌گوید: خودم کردم که لعنت بر خودم باد» یا با دست‌های خودم، خودم را بدبخت کردم»؟ خب این آیه همین را دارد به زبان مودبانه می‌گوید. 

***

این‌ها که بی خیال سرشان را انداخته‌اند پایین و بی‌کله و به سرعت زمین و زمان را طی می‌کنند دیده‌اید؟  دیده‌اید یکی ناغافل می‌آید و با یک چماق، محکم می‌زند توی کمرشان و می‌افتند زمین؟ توی فیلم‌ها زیاد اتفاق می‌افتد. من یکی از آن آدم‌ها بودم و با همین آیه زدند وسط کمر ما. چنان هم جانانه زدند توی کمرم که نصف شدم. دستشان درد نکند. فقط.کاش.زود.تر زده بودند. خیلی زودتر.

روزگاری که گذشت، کرو کور، با پررویی تمام می‌تاختم و طلبکارانه یک چیزهایی را حق خودم می‌دانستم.انگار نه انگار که این دنیا صاحب دارد و حد و حدود آدم» چه قبل هبوط چه پس از سقوط هم دفعتا و هم به صورت تدریجی تعیین شده است. انگار نه انگار که داشتن» و نداشتن» باید به روش خداوندی» باشد، نه با غصب و قلدری و خودخواهی و حق خوری و. انگار نه انگار که با همین دست‌های قلم نشده انتخاب» کرده بودم و انواع بلاها را سر خودم آورده بودم. بعد هم نشسته بودم که چرا این اتفاق‌ها افتاده و اینطور چرخ زندگی مرا پنچر کرده است. اینطور حال مرا گرفته سرطانی کرده است. که چرا میگرن توی سلول‌هایم سه تار می‌زند و تهوع روحی امان نفس‌هایم را بریده است.
نمی‌دانم از کجا شروع شد، از راست شنیدم یا چپ. یادم نمی‌آید. اما می‌دانم یک صدای صامت شلاقی بود که کوبید توی صورتم، شاید یک دوست لابلای حرف‌هایش یادم داده بود. نمی‌دانم. فقط مطمئنم توی سوره شوری» چشمم روی این .بِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ» نیفتاده بود. نگاهم مقیم تکرار این آیه در دعای عهد» شده بود و فکرم گرفتار تمام آن‌چه خودم شخصا کرده بودم. افعالی که مسئولش خودم بودم،

 حالا آرام شده‌ام و طلبکار نیستم. هستم، اما نه از خداوند و نه از دیگران. از خودم طبکارم. دیگر می‌دانم سوای امتحان الهی و فتنه بشری عامل  بخشی از پیشامدهای زندگی خود من هستم و باید قبل از هر کس و هر چیز یقه خودم را بگیرم. طرفم خود من» است و لاغیر. برای همین است آن دنیا ما را دسته جمعی حساب رسی نمی‌کنند و محاکمه انفرادی است؛ خود ما هستیم و اعمالمان؛ خود ما و بِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ». 

عزیزان ما محصول خود»مان هستیم. همان هستیم که کاشتیم و می‌کاریم. ما نتیجه خودمان هستیم. دنبال مقصر و متهم نگردیم. خودمان کردیم. خود خودمان.طرف حساب خودمان هم، خودمان هستیم و لاغیر. ما تقاص جهل‌ها و ندانم‌ کاری‌ها، اشتباهات، کر و کوری‌هایمان را فقط فقط باید از خودمان بگیریم. مراقب بِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ» هایمان باشیم. مراقب دست‌هایمان باشیم. برای خودمان خوب» بخواهیم، خوب» با معیار خداوند.
                                             مثل حُ‌سین (ع).

بسم الله.


این‌جا پاریس است.







مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها